محل تبلیغات شما



شیخ طوسی به سند معتبر از ابن عبّاس روایت کرده است که وقتی هنگام احتضار پیامبر صلّی الله علیه و آله شد ، آنقدر گریست که آب دیده اش بر محاسن مبارکش جاری شد . 
گفتند یا رسول الله سبب گریه شما چیست ؟

فرمود گریه می‌کنم برای فرزندان خود و آنچه
بَدان امّتِ من بعد از من نسبت به ایشان خواهند کرد . گویا می‌بینم فاطمه علیها السلام دختر خود که را بر او ستم کرده باشند بعد از من و او ندا کند یا أبتاه یا أبتاه ، و أحدی از امّت من او را اعانت نکند .

جلاء العیون / ۲۳۳ .


داستان عروس خوش بیان ،
مادر شوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت تو توانستی در عرض سی روز پسرم را ملتزم به انجام نمازهایش در مسجد بکنی ، کاری که من طی سی سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم ! واشک در چشمانش جمع شد .

عروس جواب داد مادر داستان سنگ و گنج را شنیده ای ؟

*****
می گویند سنگ بزرگی راهِ رفت و آمد مردم را سدّ کرده بود ، مردی  تصمیم گرفت آن را بشکند و از سر راه بردارد ،
با پتکی سنگین نود و نه ضربه به پیکر سنگ وارد کرد ، و خسته شد. مردی از راه رسید و گفت تو خسته شده ای ، بگذار من کمکت کنم.
مرد از راه رسيده تنها صدمین ضربه را وارد کرد و سنگ بزرگ شکست ، اما ناگهان چیزی که انتظارش را نداشتند توجه هر دو را جلب کرد !! 
طلای زیادی زیر سنگ بود .
مرد دوم که فقط یک ضربه زده بود گفت  من پیدایش کردم ، کار من بود ، پس مال من است.
مرد اول گفت  چه می گویی من نود ونه ضربه زدم دیگر چیزی نمانده بود که تو آمدی !
مشاجره بالا گرفت و بالاخره دعوای خویش را نزد قاضی بردند و ماجرا را برای قاضی تعریف کردند، 

مرد اول گفت  باید مقداری از طلا را به من بدهد، زیرا که من نود ونه ضربه زدم و سپس خسته شدم، و دومی گفت: همه ی طلا مال من است ، خودم ضربه زدم و سنگ را شکستم.
قاضی گفت  نود و نه جزء آن طلا از آنِ مرد اول است ، و تو که یک ضربه زدی یک جزء آن از آنِ توست ،اگر او نود ونه ضربه را نمیزد ، ضربه صدم نمی توانست به تنهایی سنگ را بشکند .

*****

و تو مادر جان سی سال در گوش فرزند خواندی که نماز بخواند بدون خستگی ، و اکنون من فقط ضربه آخر را زدم. 

چه عروس خوش بیان و خوبی، که نگذاشت مادر در خود بشکند و حق را تمام و کمال به صاحب حق داد .
و نگفت بله مادر من چنینم و چنانم ، تو نتوانستی و من توانستم .

بدین گونه مادر نیز خوشحال شد که تلاشش بی ثمر نبوده است .

اخلاق اصیل و زیبا از انسان اصیل و با اخلاق سرچشمه می گیرد .

جای بسی تفکر و تأمل دارد ، کسانی که تلاش دیگران را حق خود می دانند کم نیستند ، اما خداوند از مثقال ذرّه ها سؤال خواهد کرد .


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها